نوشته زهرا فرهودی هنرجوی مدرسه آرتسنس
برای موفق شدن در دنیای هنر، مطالعه کتابهای مفید در پیدا کردن زبان و سبک شخصی برای هر هنرمندی یک نیاز اساسی است، چه برای کسی که میخواهد عکاس شود، چه نویسنده و چه یک هنرمند با مدیایی از هنرهای معاصر.از آنجایی که ما به هنرجویانمان متعهدیم که آنها را گام به گام در مسیر موفقیت همراهی کنیم، نه تنها برگزاری کلاسهای با کیفیت در زمینه عکاسی، بلکه معرفی کتابهای خوب در این زمینه را وظیفه خود میدانیم و کتاب «نوشتن با تنفس آغاز میشود» دقیقن همان است که عنوانش به ما میگوید. کتاب میگوید پیش از یادگیری نوشتن داستان، شخصیتها، زاویه دید و ساختار کلی اثر باید بیاموزیم چگونه با بدن خود، با درونیترین افکار و امیالمان رابطه برقرار کنیم.
لرن هرینگ نویسنده کتاب تحصیلات دانشگاهیاش (کارشناسی ارشد هنرهای زیبا و مشاور روانشناسی) را در خدمت آموزههای عملی نویسندگی گذاشته و با لحنی صمیمی،به خوانندگانش مسیری ملموس برای بیان روانِ محتوای ذهن و کشف «عمیق نوشتن» نشان میدهد؛ هرینگ نویسندگی را در ارتباط نزدیک با فعالیت بدنی میبیند و بر این باور است که نوشتن نیاز به برنامه ورزشی مخصوص خود دارد.
کتاب در طول بخشهای خود خواننده را به برداشتن قدمهای کوچک دعوت میکند گاهی حتا به ما میگوید هیچکاری نکنید، بر زمین دراز بکشید و به صدای بدنتان گوش دهید تمرکز خودتان را به یک صدا معطوف کنید و داستان همان صدا را بنویسید.
یکی از نقاط قوت کتاب این است که تمام مشکلاتی که ممکن است در مسیر نوشتن به وجود بیاد، تمام حسهای دوگانه و متضادی که حین خلق با آنها درگیریم را پیشبینی و بررسی کرده و راههای عملی برای رفع این موانع ارائه میدهد.
جایی از کتاب نویسنده از ویژگیهای افراد مختلف حین نوشتن صحبت میکند:
«از آدمهایی میگه که با ایدههای قوی و درخشان جلو میان شور و اشتیاق نوشتن دارن اما به محض این که به اولین مانع برخورد میکنن یه ایدهی دیگه به ذهنشون میرسه و کار اولیهشون رو رها میکنند. از کسانی میگه که با بدن و نیمهی سیاه ذهنشون رابطهی خوبی ندارن و با اگوی بلند سر شخصیتهایی که خلق میکنند فریاد میزنند که نه شما باید اینگونه باشید و اینطور رفتار کنید و شخصیتهاشون همگی دو بعدی و تخت میمونند از آدمهایی که داستانی قوی مینویسند شخصیتهای برجستهای خلق میکنند اما توانایی به پایان رساندن داستان خود را ندارند. هرینگ هیچکدام را برتر از دیگری نمیداند اما توصیه میکند غرق رویا و پایان نباشید فقط شروع کنید همراه شخصیتها باشید و هر روز بنویسید. نوشتن مانند یک رابطه است هر روز در آن موفق نیستیم اما مهم است که هر روز آن را انجام دهیم.»
کتاب شامل سه بخش است که هر بخش با فصلهایی کوتاه قدم به قدم مخاطب را همراه خود میبرد. هر فصل دو نوع تمرین دارد: تنفسی و نویسندگی. تمرینها بر اساس مفهومی که نویسنده توضیح میدهد طراحی شده، تمرینهای تنفسی ما را به بدن و تن آگاهتر میکند و تمرینهای نویسندگی ما را در موقعیتهای متفاوتی قرار میدهد و به گسترهای از چیزهایی که باید به آنها فکر کنیم آشنا میکند.
بخش اول کتاب توصیههایی در مورد نوشتن و نحوه ارتباط گرفتن با بدن و افکارمان، اهمیت حضور داشتن در خود و کنترل افکارمان است. این که از مواجهه با تاریکترین افکارمان نترسیم. طرح داستانمان را چگونه بیابیم، به ذهنمان اجازه دهیم هر احتمالی از بیرون وارد آن شود و فقط به مقصد از پیش تعیینشده فکر نکنیم. پیش از نوشتن سوالاتی را کشف و روشن کنیم که کارمان را تعریف میکند. کار اصلی نویسنده این است که کاری کند خواننده زندگی کسانی غیر از خودش را به طور کامل حس کند، چنین ارتباطی وقتی برقرار میشود که خواننده بخشی از خودش را در شخصیتی که داستانش را میخواند ببیند برای این کار لازم است گوشههای تیزمان را نرم کنیم و اجازه دهیم شخصیتها جدا از پیشداوریها و قضاوتهای خودمان رشد کنند. ما باید به ترکیب متناسبی از کلمات برای بیان احساسمان دست پیدا کنیم این زمان است که نوشته ما شخصیت خود را مییابد.
در بخش دوم کتاب عناصر اصلی داستان، شعر یا خاطره مطرح میشود که برای نوشتن متنی محکم و قابل دسترس لازم است. این بخش با این سوال شروع میشود که چرا مینویسید؟ بهتر نیست به جای نشستن پشت لپتاپ یا زلزدن به کاغد سفید بیرون بروید و به کار دیگری مشغول شوید؟ قدم بعدی یاد میگیریم که نوشتن یک فرآیند است یک رابطه، لازم است هر روز آن را انجام دهیم دست از حاضرشدن و تمرین برنداریم. باید بردبار باشیم، هرچقدر هم که اذیت کننده باشد بمانیم و تحمل کنیم تا بتوانیم هرچه در درونمان هست را بشناسیم، نامگذاری کنیم و در آغوش بکشیم و در کارمان وارد کنیم. یاد میگیریم علاوه بر تن، به داستان اجدادمان هم به عنوان منبع الهام رجوع کنیم. مهم نیست در چه پوستی زندگی میکنیم، مهم این است که به چه صدایی گوش میدهیم و چی کسی با ما زمزمه میکند؟ یا به صدای جایی که در آن زندگی میکنیم گوش فرا دهیم، خیابانها، خانهها، مکانها به ما واژه میدهند، شخصیتها را در جغرافیای متفاوتی قرار دهید تا زمانی که محیط خودشان را پیدا کنند. به شخصیتها اجازه دهید دنیای بیرون و درون متفاوتی داشته باشند اجازه دهید مخاطب این تضاد را در آنها کشف کند. قدم بعدی این است که توجهمان را از «همه» چیز به «یک» چیز معطوف کنیم.برای نشان دادن تجربهای، از صفتهای کلی استفاده نکنیم بلکه به جُزء برویم اما در این راه یاد بگیریم چقدر باید چیزی را توصیف کرد تا خواننده آن را ببیند و در عین حال سردرگم و خسته نشود. بعد از آن وارد مفهوم شخصیتپردازی میشویم به عنوان مثال نظرشان در مورد عشق چیست؟ چرا این گونه فکر میکنند؟ حال که شخصتها را میشناسیم داستان با چه زاویه دیدی باید روایت شود؟ و در آخر این که زمان لازم است تا واژهها ترتیب مناسبشان را در ما پیدا کنند نویسندگی یک سفر یک تجربه شخصی است و هیچ نقشه و فرمول آمادهای برای آن وجود ندارد چون هیچکس نمیداند در سوی تاریک ما چه چیزی نهفته است.
در بخش سوم کتاب نویسنده به سراغ موضوع جالبی میرود: «پذیرش پایان». چگونه شروع به بازبینی و اصلاح نوشته خود کنیم، حالا که داستان به پایان رسیده چطور به خلایی که در ما به وجود آمده کنار بیاییم، با نگرانیای که اگر نتوانیم کار دیگری خلق کنیم و موضوع دیگری برای نوشتن پیدا کنیم، چه کنیم و در قدم آخر این که چطور با این پروژه خداحافظی کنیم و جایی برای پروژه بعدی در خود پیدا کنیم.
نویسنده بارها در طول کتاب به ما گوشزد میکند نوشتن فقط کنار هم گذاشتن تعدادی کلمه و ساختن جملهای که معنا بدهد نیست، حتی اگر موضوع و مسیر مشخص باشد باز هم با میلیونها تصمیم و سوال حین نوشتن مواجه میشویم. سوالاتی مثل: آیا کلمه درستی برای انتقال مفهومم استفاده میکنم؟ آیا شخصیتها باورپذیر است؟ آیا زاویه دیدی که انتخاب کردهام کاملترین نوع آن است؟ مبادا خواننده متن مرا وقت تلفکردن بداند؟ وسوالاتی مانند آن. اما در این مسیر باید به خودمان و غریزهمان اعتماد کنیم.«نوشتن عمیق» شکل مواجهه با خود است، استعداد نترسیدن از تجربه ناشناخته؛ یعنی تجربه زیسته، امیال، فکر و درون خود را تبدیل به هزاران نقش و طرح کنید نقشهایی که هریک با دیگری متفاوت است. یعنی در هر متنی قسمتی از خود را به جای بگذاریم تا خواننده ما را باور کند .
از متن کتاب
• یکی از چیزهایی که برای عمیق نوشتن به آن نیاز داریم آگاهی از بدن است. ما به راحتی اهمیت بدنمان را در فرآیند نوشتار به فراموشی میسپاریم. واژهها و زبان ساختههای ذهن ما هستند، به همین دلیل ما همیشه اهمیت روند نوشتار را فقط به اندیشهمان ربط میدهیم. درست است که زبان از اندیشه میآید اما داستانهایی که از صدای معتبر ما (فقط صدای معتبر خودمان) ریشه میگیرد از دورن تن ما میآید. برای این کار باید ابتدا در بدن خودمان حاضر باشیم و ذهنمان را ساکت کنیم تا نوشتن شروع به کار کند.
• این کتاب راهنمای تولید یک اثر نیست، بلکه راهنمای طی یک فرآیند است.
• الهام، خمپاره یا صاعقه نیست که از جانب خدایان نازل شود، بلکه از یک نفسِ محکم میآید، از یک بنیادِ قابل اعتماد و احساس تعهد به فرآیند. اگر نفستان ریشه در زمین داشته باشد، داستان و شعرهایتان زنده میشوند و روی زمین به رقص در میآیند.
مشخصات کتاب:
نوشتن با تنفس آغاز میشود: پیکر بخشی صدای معتبرتان/ الن هرینگ/ ترجمه: حمید هاشمی/ نشر اطراف/ چاپ ششم
اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد می کنیم مقاله درباره کتاب عبور از دیوارها را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.