متشکرم و خداحافظ!
درباره رومن گاری و آثارش

 

رومان گاری و آثارش

 

گردآوری و تالیف از مرمر قدکچی هنرجوی مدرسه آرتسنس 

رومن گاری(Romain Gary)، اسم ِواقعی‌اش نبود، نام اصلی او رومن کاتسِف بود که در سال ۱۹۱۴در خانواده‌ای یهودی در لیتوانی به دنیا آمد. پدرش زمانی که رومن کودک بود او‌ و مادرش را ترک کرد و همین باعث شد رومن هیچ‌وقت پدر واقعی خود را نبیند. «روسو» نام‌ خانوادگی همسر دوم مادرش بود که رومن آن را بعدها به «گاری» تغییر داد. تغییر روسو به گاری به خاطر علاقه‌ی شدید رومن گاری به ستاره‌ی مشهور سینما، گاری کوپر، بود. از نگاه بسیاری از منتقدان او هم مانند میلان کوندرا از غول‌های ادبیات معاصر است.

رومن در جوانی در پایگاه هوایی خلبانی را یادگرفت و‌ در نیروی هوایی فرانسه استخدام و در جنگ جهانی دوم به خاطر ِ شجاعت‌هایی که در برابر نیروهای آلمان نازی از خود نشان داد، موفق به دریافت نشان ِشجاعت گردید.زمانی که در ارتش مشغول به خدمت بود برای مادر خود نامه می‌نوشت و جواب نامه‌هایش را دریافت می‌کرد. اما زمانی که به خانه بازگشت فهمید مادرش مدت‌ها پیش مرده و پیش از مرگش ده‌ها نامه نوشته و از همسایه‌ها خواسته تا بعد از مرگش هر هفته یکی را برای پسرش بفرستند تا از مرگش باخبر نشود. او بعد از جنگ وارد سیاست شد و به عنوان دیپلمات مشغول به فعالیت گردید.

رومن گاری دو بار ازدواج کرد. همسر اولش، لزلی بلانش، نویسنده‌ای انگلیسی بود که این ازدواج بعد از 17 سال به جدایی انجامید. پس از آن، رومن در سال 1962 با جین سیبرگ، هنرپیشه‌ی آمریکایی، ازدواج کرد. البته ازدواج دوم او هم پس از 7 سال، با خودکشی سیبرگ، به پایان رسید. رومن گاری در کتابی به نام «سگ سفید» داستان زندگی‌اش با سیبرگ را نوشته است.

رومان گاری و آثارش
سال ۱۹۵۶ و در ۴۲ سالگی، اولین رمانش یعنی «ریشه‌های آسمان» را نوشت. داستانِ کتاب در آفریقا جریان دارد و درباره یک فعال محیط‌زیست است که در مستعمرات فرانسه در آفریقا برای نجات ِفیل‌ها تلاش می‌کند اما زندانی می‌شود و این کتاب بیش از هرچیزی درباره امید است، نجات جان فیل‌ها در واقع نماد و استعاره‌ای‌ است از تلاش برای نجاتِ بشریت. رومن با کتاب «ریشه‌های آسمان» ، برنده جایزه گنکور شد. جایزه‌ای که تنها یک بار به هر نویسنده تعلق می‌گیرد اما او با نوشتن رمان «زندگی در پیش رو» دوباره این جایزه را از آن خود کرد، منتها این‌بار با نام مستعار ِ«امیل آژار» که به گونه‌ای با خلق او مشهور‌ترین «دگر‌خود» خویش را آفرید، و البته پسر عمویش به جای او‌ جایزه را دریافت کرد. رومن بعدها در کتابی به نام «زندگی و مرگ امیل آژار» این حقیقت را فاش کرد. « از اینکه فقط خودم باشم، خسته شده بودم» همچنین در مصاحبه‌‌ای اشاره کرده است که: «هر نویسنده‌ای طول عمر مشخصی دارد و نام جدید، ابزاری برای آغاز یک منحنی جدید رشد در دوران کُند‌شدن رشد قبلی است.»

 

رومان گاری و آثارش
«زندگی در پیش رو»  (The Life Before Us) داستان کودک مسلمانی به نام «محمد» (مومو) است که با پیرزنی به نام «مادام رزا» زندگی می‌کند. مادام رزا پیرزنی در آستانه‌ی مرگ است که پیش‌تر تن‌فروش بوده و اکنون که پیرتر شده کارش بزرگ کردن کودکان فاحشه‌زاده است. رابطه‌ی میانِ محمد و مادام رزا رابطه‌ای خالصانه و احساسی است که مخاطب را مجذوب داستان می‌کند.داستانِ پسر بچه‌ که در دنیای غمگین و سیاهش به دنبال کشف زندگی و پیدا کردن مفهوم آن است پسر بچه‌ای که گاهی اوقات به قامت یه فیلسوف در می‌آید. متن کتاب داستان ساده و گیراست اما مضامین اجتماعی زیادی از فقر و فحشا تا مهاجرت‌های ناخواسته و آثار جنگ‌جهانی را در خود جای داده است.

 

رومان گاری و آثارش
از دیگر کتاب‌های مشهور رومن گاری می‌توان به«خداحافظ گری کوپر» (Goodbye Gary Cooper) اشاره کرد که داستانِ شخصیتی به نامِ «لنی» است. پسری در آستانه‌ی جوانی که پس از مرگ پدرش در جنگ ویتنام، با نفرتی که از جنگ دارد، آمریکا را به مقصد کوه‌های آند سوئیس ترک می‌کند. این رمان به نوعی نشانگر حس قلبی رومن گاری به جنگ و زندگی در این وضعیت است.

از دیگر آثار او می‌توان به «تربیت اروپایی»، «لیدی ال»، «رقص چنگیزخان»، «سگ سفید»، «بادبادک‌ها» و «تولیپ» اشاره کرد. «پرندگان می‌روند در پرو می‌میرند» نیز یکی از تاثیرگذارترین نوشته‌های اوست که سال ۱۹۶۸ از آن فیلمی ساخته شد.

رومان گاری و آثارش
«پرندگان می‌روند در پرو می‌میرند» (Les oiseauxvontmourir au Pérou) مجموعه‌داستانی است که شما را با خیال و نثری شاعرانه همراه می‌کند. رومن گاری در این کتاب به کافه‌ی ساحلی مردی تنها می‌رود که در آن تمام پرندگان تصمیم می‌گیرند در آنجا بمیرند.داستان این کتاب ماجرای پرندگانی است که از جزایر «گوانو» به سمت ساحلی در صدکیلومتری «لیما» حرکت می‌کنند تا به هر زحمتی شده به آن‌جا برسند و بمیرند.

 

رومان گاری و آثارش
«به خاطر همسرم نبود. دیگر کاری نداشتم، واقعن به من خوش گذشت، متشکرم و خداحافظ! » این آخرین باری بود که رومن گاری نویسنده‌ فرانسوی قلم بر دست گرفت. او در دوم‌ دسامبر ۱۹۸۰، لوله‌ اسلحه را بر دهان گذاشت و ماشه را کشید و به زندگی‌اش پایان داد.گلوله‌ای شلیک شد که با آن فرانسه‌ نه فقط یک نویسنده که یک کارگردان، خلبان، قهرمانِ جنگ‌، دیپلمات و «امیل آژار» را هم‌زمان از دست داد.هر چند رومن گاری خود‌‌خواسته به زندگی‌اش خاتمه داد اما نام و آثار او که پیوند تنگاتنگی با زندگی و معنای آن دارد تا ابد، در ادبیات جهان زنده‌ خواهد بود.

رومان گاری و آثارش
اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد می‌کنیم مقاله درباره بورخس و آثارش را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مشاهده کنید.

مژگان مشتاق
۱۴۰۳/۰۶/۰۸
0
0
1

از نوشته های این بخش استفاده کردم. با تشکر


تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید