نوشته حنانه افشار هنرجوی مدرسه آرتسنس
فیزیکی Physical، سریال درام-کمدیِ ۱۰ قسمتی محصول سال ۲۰۲۱ است که فصل اول آن به تازگی توسط اپل تی وی پلاس پخش شده. این سریال داستان شیلا روبین، با بازی رُزی بِرن، زن خانهداری در سندیگوی دهه ۸۰ را روایت میکند که از زندگیاش رضایت ندارد و دچار روزمرگی شده و به شدت از درون احساس پوچی میکند. در ادامه به نقد و بررسی سریال فیزیکی Physical میپردازیم.
سریال از جایی شروع میشود که شیلا در استودیویی تلویزیونی در لباس ورزشی به روی صحنه میرود؛ تصویر زنی موفق. سپس به پنج سال قبل بر میگردیم: شیلای ناراضی در حال خودگوییهایی که همواره در سراسر سریال شاهدش هستیم. او زنی است دوست داشتنی و زیباست که همراه با همسرش دنی، استاد دانشگاه تاریخ و دختر خردسالش، مایا زندگی میکند، اما این تنها ظاهر ماجراست. برخلاف ظاهر خوب و خوش برخورد شیلا، ما شاهد خودگوییهای منفی مدام او و همچنین بخش تاریک شخصیتش هستیم؛ احساسات واقعی که در ورای ظاهرش نسبت به دیگران دارد و آن ها را تحقیر میکند، رازها و ضعفهای درونی که با آنها دست و پنجه نرم کرده و به روشی خودویرانگر با آنها مقابله میکند.
شیلا شخصیتی است تنها که دوستان زیادی ندارد و به دلایلی که در انتهای سریال متوجه میشویم، با والدینش هم قطع ارتباط کرده، دلایلی که تاثیرات زیادی در نمود خودکمبینی و کمبود عزتنفسش برجا گذاشته است. او همیشه از درون ناراضی و عصبانی است؛ خشمی به خودبرگشته نسبت به سایرین در درونش موج میزند که هیچگاه آن را ابراز نمیکند و به صورت پرخوری عصبی و استفراغِ عمدی بروز میدهد؛ نوعی تخلیه یا پاکسازی که با وعده اینکه از روز بعد غذای سالم خواهد خورد، پساندازشان را تمام میکند، پساندازی که پس از اخراج همسرش بیش از پیش به آن نیاز خواهند داشت.
او به علت خشمدرونی که وجودش را فراگرفته، از دیگران، حتا کسانی که دوستشان دارد، فاصله میگیرد و دورویی، دروغگویی و عدم ابراز نیازها و خواستهها از پیامدهای این بن بست درونی است که شیلا به آن رسیده. او به همسرش با حمایتها و ایدههای نو کمک میکند و به او هدف جدیدی میدهد، اما خودش همیشه از طرف اطرافیان دست کم گرفته میشود.
در میان تمامی کشمشها و سردرگمیها، او راهِ اصلی حل مسائلش را مییابد: پیدا کردن هدفی درست که همچون وظیفه و رسالتی است که او بر عهده دارد. درست همین جاست که او به واسطه بستهشدن کلاس باله، با کلاس ایروبیک آشنا میشود، با موسیقی تند و حرکات موزون. انگیزهای جدید که به او احساس ارزشمندی و شجاعت داده و خودگوییهای منفیاش را کنار میزند و او را از منطقه امنش هم خارج میکند. همچنین، سبب آشنایی شیلا با بانی، مربی ایروبیک و دوستش، تایلر که فیلمبردار و موجسوار است میشود.
هر کدام از شخصیتهای سریال دارای مسائل و مشکلاتی هستند که در پس ظاهرسازی پنهان میکنند. دنی همسر شیلا، نماد افراد دغدغهمند منفعلی است که با سیاستهای دولت مخالف است و تاییدهای دیگران به خصوص شیلا به او احساس ارزشمندی میدهد. او پس از اخراج از سوی دانشگاه به توصیه شیلا، نامزد انتخابات ایالتی میشود و هدفی معنادار برای ایجاد تغییر پیدا میکند. این در حالی است که برای پیروزی در انتخابات و تبلیغات به پول نیاز دارند، پولی که شیلا همه آن را صرف خرید غذا و پرکردن عقده درونیاش کرده. بانی نیز دختر مهاجری است که برای رسیدن به آرزوهایش به آمریکا آمده و بیاعتمادی و ترس از تنهایی او را رها نمیکند.
شیلا پس از تلاشهای بسیار برای اثبات خودش به بانی، موفق میشود کلاس ایروبیک را به صورت شریکی با او برگزار کند. سپس برای جذب مشتری مجبور به ارتباط گرفتن با زنان دیگر میشود، چیزی که او همیشه از آن می ترسیده و فرار میکرده. زنان در این سریال نقش پر رنگ و موثری دارند، میتوان گفت سریال داستان زندگی زنان مختلفی را به نمایش میگذارد که هر کدام بحرانهای زیادی را پشت سر میگذارند، بعضی درگیر بحران میانسالیاند، بعضی احساس پوچی و بیهدفی میکنند، بعضی نگران زندگی زناشویی خود هستند و ... اما هیچکدام رابطهای شفاف با دوستان یا همسران خود ندارند، انگار عادت کردهاند خود واقعیشان را دور از نگاه دیگران نگه دارند و به گونهای خودسانسوری کنند.
درست مانند سریال عشق مدرن، از ابعاد اثرگذار این سریال نمایش و پذیرش نقصهای ظاهری و درونی شخصیتهاست، از جوشهای روی صورت شیلا گرفته تا چاقی یکی از دوستانش گرتا و همچنین تصویر ذهنی افراد از خودشان.
نورپردازی سریال نیز از نکاتی است که توجه را جلب میکند، نور نارنجی و زرد غالبن در سکانسهای مختلف دیده میشود و فضاهای تاریکی که شاید نماد دروغگویی یا فاصلهای است که بین افراد وجود دارد. بازیگران نیز به خوبی عمل کرده ودر بالابردن کیفیت سریال اثر خود را گذاشتهاند اما عدم وجود انسجام و تمرکز مناسب میان سکانسها و اپیزودها گاهی سبب از دست رفتن خط اصلی شده و دنبال کردن سریال را دشوار میکند. از دیگر ضعفهای آن، به نظر میآید سواستفاده از لقب طنز است چرا که نه به اندازه کافی خنده ایجاد میکند و نه به اندازه کافی به مسائل بیان شده میپردازد.
در آخر، سریال فیزیکی، داستان انسانهای معمولی است با مسائل روانشناختی ریشهدار که واقعگرایانه به آنها پرداخته شده. به گونهای که انگار زندگی هر کدام از ما را بدون سانسور در ابعاد مختلف به گونهای تاریک به نمایش بگذراند. فیزیکی را میتوان نمایش زندگی زنی در نظر گرفت که در تمامی طول سریال، شاهد درون و بیرون او هستیم، درونی که به عنوان نقطهای تاریک در وجودش، ضعفها، دروغها، تظاهر کردنها و احساسات واقعی او را در مییابیم و مسیرش برای رسیدن به موفقیت، جایی که شجاعت و قدرتش را در دست میگیرد و به احساس ارزشمندی میرسد، اما هر پیروزی بهایی دارد و شیلا برای دیده شدن و پرکردن حفرههای درونی چیزهای زیادی را زیرپا میگذارد.
اگر این مطالب را دوست داشتید پیشنهاد میکنیم مقاله معرفی سریال تد لسو را بر روی وبسیات مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.