ترجمه از شقایق نصر هنرجوی مدرسه آرتسنس
ناداو کاندر معتقد است در کارهایش تلاش کرده تا موقعیتهایی را ثبت کند که او را تحت تاثیر قرار دادهاند و امیدوار است تا مخاطب بخشی از وجود خود را در این تصاویر بیابد. ما فکر میکنیم اصالت هر اثر هنری برپایه این امر است که پیش از هرچیزی آفریننده آن را تحت تاثیر قرار دهد چرا که همین تاثیرگزاری میتواند یک اثر هنری را ماندگار کند.در دنیای عکاسی هم این قضیه مصداق دارد؛ فرقی نمیکند شما با گوشی عکاسی میکنید یا با دوربین،اگر میخواهید عکاسی را بصورت جدی به یک بخش لذت بخش از زندگیتان تبدیل کنید،پس بدون ذرهای تردید،کلاس عکاسی مقدماتی مدرسه آرتسنس بهترین جا برای شروع این اتفاق دلانگیز است.
کاندر عقیده دارد در دنیای امروز، مخاطبان در معرض بمباران تصاویر قرار دارند و سرعت مواجهه با این تصاویر به آنها این امکان را نمیدهد که به عمق پیام این آثار توجه کنند و میگوید " در زمان مواجهه با آثار متعدد حس خوبی ندارم، احساس میکنم در یک اقیانوس آلوده شنا میکنم. نیاز دارم به یاد داشته باشم که اصالت چه معنایی برای من دارد. آنچه از دستم بر میآید را انجام میدهم تا سرعتم را کم کنم. گالریهایی را که از آنها بازدید میکنم به دقت انتخاب و به خودم یادآوری میکنم نیازی نیست همه آنچه که وجود دارد، را دیده باشم. تلاش میکنم به خود واقعیام وفادار بمانم."
او معتقد است فرآیند عکاسی در لحظه ثبت عکس رخ نمیدهد و قبل و بعد از آن هم ادامه دارد و میگوید لزومی ندارد عکاسی به آهستگی رخ دهد اما زمان قبل و بعد آن اهمیت دارد. اما او همیشه هم فرصت و زمان کافی برای عکاسی را در اختیار ندارد بخصوص زمانیکه در معرض طوفان سفارش عکاسی برای پروژههای مختلف قرار دارد. البته او خود را در این شرایط تحت فشار نمیبیند و معتقد است وقتی به انجام پروژههای شخصی مشغول است کار کردن در انزوا و کاوش درونش برای او جذاب است. از طرفی کار کردن با سایر افراد مانند تعامل با دستیاران و سوژهها و کارکردن در شرایط استرس، تعادل زیبایی در زندگی حرفهایاش ایجاد میکند. او معتقد است ما علائق متفاوتی داریم و لزومی ندارد فعالیتهای خود را به حوزه خاصی محدود کنیم. به عقیده او آنچه اهمیت دارد برقراری تعادل بین نیروهای درونی و بیرونی است و چالش اصلی، ایجاد زبانی منحصر به فرد برای توصیف جهانی است که تجربه میکنیم و معتقد است در بین نواهای گوشخراش معاصر چارهای نیست جز آنکه دیدگاه و صدای خود را بیابیم و در غیر این صورت چیزی برای ارائه نخواهیم داشت.
توصیه ناداو کاندر به عکاسان تازه کار این است که " در عکاسی باید بدانید که چه چیز را دوست دارید، چه چیزی را دوست ندارید و سپس درک کنید که چرا این چیزها را دوست دارید و اینکار را با تمرین انسان بودن انجام خواهید داد و از آنجا که این تجربه در جایی فراتر از مغز شما رخ میدهد کم کم این مهارت را بدست خواهید آورد و سرانجام سلیقه خود را خواهید شناخت. این شفافیت چیزی است که به عکاسان اجازه میدهد در لحظه تصمیم بگیرند که از چه چیز عکاسی کنند،چرا این قاب را میبندند و چگونه آن را چاپ کنند. هرچه بیشتر این مهارت را تمرین کنید سطح مهارت شما بهبود خواهد یافت."
او همواره به هنرجویان خود می گوید: برای حفظ انرژی برای ادامه سفر در مسیر بیان خویشتن واقعی، بخصوص زمانیکه نیازمند تایید بیرونی هستید دو عامل حیاتی هستند: برخورد خوب و انگیزه. متاسفانه این دو عنصر قابل آموزش نیستند. او معتقد است یک هنرمند کشف نمی شود و این تنها برای کسانی رخ میدهد که میجنگند تا آثارشان دیده شود. او به عکاسان توصیه میکند عکسهای خود را چاپ کنید و تنها بر روی مونیتورها و صفحات موبایل آنها را نگه ندارید و به این ترتیب آنها را قابل لمس می کنید و در این صورت عکسهایتان به تجربههای انسانیتری تبدیل میشوند.
توصیه نهایی او این است که عکسهای زیادی ببینید، عکسهای زیادی ثبت کنید اما بخاطر داشته باشید عکاسی تمامن در مغز رخ نمیدهد و یک فکر نیست. اگر عکس گرفته شده شما را تحت تاثیر قرار ندهد و در جانتان طنین انداز نشود، همه تفکرات و آماده سازیهای قبلی کفایت نمی کنند و شما به هدف اصلی نرسیدهاید.
برای آشنا شدن بیشتر با ناداو کاندر و کارهایش پیشنهاد میکنیم مقاله درباره ناداو کاندر و عکسهایش را نیز مطالعه کنید