نوشته فاطمه رضاییچله هنرجوی مدرسه آرتسنس
ما در بخش مقالات وبسایت مدرسه آرتسنس تلاش میکنیم فیلمهایی را به هنرجویانمان معرفی کنیم که قدرت تخیل و رویاپردازی را در آنها تقویت کند.گاهی این فیلمها تلخ و ناراحت کننده هستن مانند فیلم بهار،تابستان،پاییز،زمستان و دوباره بهار از کیم کیدوک بزرگ و گاهی هم تخیلی با چاشنی طنز،مثل همین فیلم «به بالا نگاه نکن» Dont Look Up که صحبت درباره آن در این مقاله را با یک سوال اساسی شروع میکنیم؛ در آخر چه میشود؟ ما میمیریم و بعد از آن معلوم نیست چه بر سر ما میآید! اگر تا شش ماه دیگر همه با هم بمیریم چه؟ اگر برای تنها راه نجات کره زمین مجبور به دوستی با بزرگترین دشمنانمان شویم و پا روی اخلاقیاتمان بگذازیم چه؟ اینها بخشی از سوالاتی است که فیلم «به بالا نگاه نکن» با تم کمدی اغراقشده و خاصش از ما میپرسد. در ادامه به نقد و بررسی فیلم «به بالا نگاه نکن» Dont Look Up میپردازیم.
داستان این فیلم با کارگردانی آدام مککی از جایی شروع میشود که یک دانشجوی رشته ستارهشناسی به نام دیبیاسکی، شهاب سنگی را در آسمان کشف میکند که با سرعت بالایی به سمت زمین در حرکت است. بعد از بررسی دقیقتر آن شهاب سنگ با استادش این دو نفر متوجه میشوند که کرۀ زمین تا حدود شش ماه دیگر و در اثر برخورد این شهابسنگ انفجار عظیمی را تجربه خواهد کرد که باعث نابودی تمام موجودات روی آن میشود. این دو نفر سعی در اطلاعرسانی این اتفاق به ناسا و رئیس جمهور آمریکا دارند که با چهره جدیدی از سیاستهای موجود در جامعه و قدرتمندان دنیا رو به رو میشوند.
آدام مککی مشهور به استفاده از کمدی سیاه با اغراق بسیار است که در این فیلم نیز مانند دیگر آثارش دیده میشود اما تفاوت در این است که در جاهایی با وجود اینکه موقعیت به شدت دردناک و طنزآمیز است اما این کمدی تلخ کاملن قابل باور بوده و به هیچوجه فانتزی به نظر نمیآید. داستان فیلم در ابتدا از نگاه دو شخصیت اصلی که ستارهشناس هستند تعریف میشود و از نظر بیشتر مخاطبان استفاده از تمام قدرتهای موجود در دست بشر و اتحادش در جلوگیری از این نابودی، منطقیترین تمهیدی است که میتوان به کار گرفت اما از زمان مصاحبه و حتا عنوان کردن این موضوع با رئیس جمهور، وجوه دیگری از این مسئله به بیننده نمایش داده میشود که نماد تمامی اقدامات تکراری است که بشر در طول حضورش بر کره خاکی برای نابودی خود یا محیط اطرافش داشته، در واقع واکنش این سیاستمداران چیزیست که در حوزههای شخصیتری و البته در بین عموم مردم عادی یک جامعه دیده میشود و آن سوالی است که معمولن در این شرایط هر فرد عادی از خودش میپرسد: چگونه از خود و عزیزانم محافظت کنم؟ در واقع نکته اصلی مطرح شده در این فیلم نیز، جواب دادن به این سوال است. با سوراخ کردن کشتی؟ با زیرآب کردن دیگری؟ با توسل به خیالات باستانی یا مذهب؟ با فرار از واقعیت به هر نحوی؟ فیلم انگشت اشارهاش را بیشتر به سمت رهبران و قدرتمندان جهان میگیرد که با داشتن امکانات و آگاهی تنها و تنها به فکر منافع شخصی یا عقدههای روانی خودشان هستند.
در کل نگاه فیلم «به بالا نگاه نکن» به بشر و اعمالش بیشتر منفی است و با توجه به حقایقی که گاه مانند نماهایی به صورت مخاطب میخورد، به این نظر اعتبار میبخشد. مانند نماهایی از حیوانات و موجوداتی که توانایی دخالت در تصمیم برای ادامه حیات خود ندارند یا قابهایی از کشورهایی که همچنان در حال جنگ هستند. اما قهرمانان آگاهش که جاهایی در دام این سیاستها میافتند نماد معنابخشی به موجودیت بشری هستند که دورههایی از تکامل را از سرگذرانده و در پایان نیز میتواند عقل خود را به کار گیرد و بهترین نوع برخورد با مسئلهای به بزرگی مرگ و نابودی را که در تضاد غریزی او برای بقا و جاودانگیست، داشته باشد. از این نظر فیلم در سکانس پایانی در کنار زیرلایههای مذهبیای که در آن حضور دارد و در یکی از شخصیتهای آن، فردی معتقد است نمود پیدا می کند، جنبه اگزیستانسیالیستی حیات را تایید مینماید.
از اشارات جذاب این فیلم نشان دادن وضعیت جامعهای است که فضای مجازی و رسانهها در آن، قوه تشخیص و ادراک و سوگیری شخصی افراد نسبت به مسائل و رویدادها را از آنها گرفته و تنها بالابودن بازدید هر خبر یا موضوعی، میزان اهمیت آن را در جامعه را تعیین میکند. دنیایی که اکثر مردمش سطحیترین نوع برخورد با هر مسئلهای را انتخاب کرده و با حمایت سیاستمداران و رسانهها آن را حقیقت مسلم زندگیشان میخوانند. به همین دلیل همهمه و تنشی که از ابتدا تا انتهای فیلم احساس میشود با تمام وجود به شخصیتها و تمامی داستان چسبیدهاست و ریتم سریع فیلم هم کمک بسیاری به این موضوع میکند.البته این ریتم بالا شاید در جاهایی با فریزکردن نماها و یا اینسرتهایی از جزئیات، به چشم و ذهن مخاطب استراحت بدهد اما آنقدری نیست که بتواند مشارکتش در شکلگرفتن نظر او راجع به مسائل مطرحشده را در نظر بگیرد. از طرفی در جامعه ای که فیلم موضوعش را در آن روایت میکند که البته با وجود تخیلی بودن داستان،این جامعه مشابهتهای زیادی با جوامع امروزی دارد، پرداخت مداوم به حواشی این اتفاق و رویدادهای تحت تاثیر این انقراض انگار به مرور از اهمیتش کاسته شده و آنچنان که گویا صرف این مطرح شدهاند که گفته شدهباشند. «به بالا نگاه نکن»که طبق شعار تبلیغاتی که برایش انتخاب شده (براساس وقایعی که هنوز اتفاق نیافتادهاند) با تمامی هیاهو و سرعتش تلنگری به بیننده میزند و باعث میشود او فارغ از هر نوع نژاد و مذهب و جایگاه اجتماعی که دارد با فیلم و شخصیتهایش همذاتپنداری کرده و باری دیگر، به خود، فلسفه وجودیش، نتایج انتخابهایش و خیلی چیزهای دیگر، از نو بیندیشد و البته حتمن نیز گاهی به بالا نگاه کند.
اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد میکنیم مقاله معرفی فیلم دارم فکر میکنم تمامش کنم را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.