در خیال خاطرات
درباره عکسی از ماریو جاکوملی

آزاده اکبری نویسنده این مقاله یکی از هنرجویان موفق ما است که با حضور در کلاس‌های مختلف مدرسه آرتسنس پله‌های ترقی را با سرعت و موفقیت طی کرده است.شما می‌توانید مجموعه عکس درگذار نزدیک او را نیز بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مشاهده کنید و همچنین مقاله زندگی در سایه‌ها؛درباره عکسی از ژوزف کودلکا نوشته اوست

از سال 1851 که با تلاش‌های اسکات آرچر عکاسی وارد دنیای چاپ و نشر شد، عکس‌های آثار و مکان‌های افسانه‌ای در اختیار مردم قرار گرفت و چنان برایشان قابل اعتماد بود که ساده‌اندیشانه آن را با خود موضوعات یکی می‌دانستند. از آن زمان تا به حال عکاسی با تاریخ 200 ساله‌اش فراز و نشیب‌های زیادی را طی کرده تا بدینجا که در عصر حاضر، مسئله این رسانه بحران واقعیت و بی اعتمادی عمیق به آن است.
این روزها که بازار سخن بر اصل و نا‌اصل بودن آن عکس، حقیقی بودن یا نبودن این هنر و سرانجام، آینده آن داغ است این عکس از آثار نخستین جاکوملی عکاس ایتالیایی بدون هیچ توضیح و تاریخی، مرا به یاد سرگذشت رفته بر عکاسی می‌اندازد. هنر عکاسی در نقش زنی میانسال نشسته در سایه خیالی درختانی پرشاخه اما بی‌برگ و بار.

عکسی از ماریو جاکوملی

 

عکاسی زمانی که آغاز شد نهال‌های ضعیفی در پیرامونش کاشت و امید می رفت با رشد دادن آنها حصاری بسازد که به پشتوانه‌اش از گزند رقبای پرزوری چون هنر نقاشی در امان بماند. قوانین سختگیرانه، تلاش و مبارزه پیشروانش، عکاسی را از توصیفگر اشکال و عناصر به جایگاه هنر منحصر به فردی رساند که از هر رسانه دیگری فراتر می‌رفت. اما درست در زمانیکه دنیای عکاسی در اوج اعتماد به نفس بود و حتی رقبایش حریم تعریف شده او را پذیرفته بودند، تنه قطور شده نهال‌ها خود را به دست تعدد و شاخه‌گذاری سپردند. شاخه‌هایی که گاه آنقدر نازک بودند که به سرعت شکستند و گاه آنقدر پیچ وتاب خوردند که در خود گم شدند. شاخه‌های باقی‌مانده چندسالی است که پس از گذر از یک دوره ناملایم به امید یکی‌شدن دوباره رو به سوی هم کرده‌اند تا شاید این‌بار برای پناه دادن به مادرشان سقفی بزنند.
مادر اما دست روی دست منتظر نشسته، با لبخندی محو به کودکی سایه‌وار در لباسی سفید خیره شده است. شاید به خاطراتش می‌نگرد که چون باد گذشته، دورانی که پرتکاپو و جوان بوده است، با نگاهی حسرت بار ولی نه خالی از امید. شاید هم فرشته‌ایست که برای نجات و کمک آمده است، نگاه مادر بر اوست تا پروازش را ببیند، نگاهی امیدوار ولی نه مطمئن. شاید این زمستان که تمام شد در دوره سبز، سایه‌ای داشته باشد از آنچه کشته و بار آورده است.

اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد می‌کنیم مقاله ناگهان بزرگ شده‌است را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.


تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید