ترجمه از الهه دوستی هنرجوی مدرسه آرتسنس، ویراستاری از تیم تولید محتوای آرتسنس
ترکیب بندی در عکاسی به معنای قرار دادن اشیاء و عناصر مرتبط در کنار هم برای رسیدن به یک جلوه زیبای بصری و یا یک معنا و مفهوم خاص است. بنابراین ترکیب بندی، جنبهای کلیدی از هر عکسی به حساب میآید. در این مقاله، ما ابتدا مفهوم کلی عبارت «ترکیب بندی» در هنر را برای کسانی که به عکاسی علاقهمند هستند شرح میدهیم و سپس بصورت خلاصهوار هدف از ترکیب بندی را مطرح کرده و به این موضوع میپردازیم که مشخصات یک ترکیببندی خوب چیست؟ و چرا ترکیببندی بخش مهمی از یک اثر هنری تصویری حالا در هر قالبی که باشد به حساب میآید؟ اما پیش از آنکه وارد مقاله شویم یادآوری میکنیم که اگر دوست دارید درمورد انواع ترکیببندی در عکاسی و روشها و کاربرد هریک از آنها بیشتر بدانید و یا اطلاعات خود را به روز کنید، پیشنهاد ما شرکت در
کلاس ترکیب بندی در عکاسی مدرسه آرتسنس است. شما در این کلاس با به روزترین الگوهای ترکیب بندی در عکاسی آشنا شده و با انجام تمرینات جذاب کلاسی، به خوبی بر کاربرد آنها نیز مسلط میشوید.
مفهوم ترکیببندی در هنر
اصطلاح "ترکیب بندی" یا Composition نه تنها در مورد همه هنرهای تجسمی، بلکه در زمینه موسیقی، رقص، ادبیات و تقریبن هر شکل هنری دیگری نیز به کار میرود. البته در رشتههای هنری خاصی مانند نوشتن، این اصطلاح شاید کاربرد وسیعی نداشته باشد، اما همچنان قابل استفاده است. به طور کلی، اصطلاح "ترکیب بندی" دو معنای متمایز و در عین حال مرتبط باهم دارد.
اول و مهمتر از همه اینکه "ترکیب بندی" قرار دادن اشیاء و عناصر مرتبط در کنار هم را در یک اثر هنری توصیف میکند. لذا، ترکیب بندی، جنبهای کلیدی از هر اثر هنری به حساب میآید و در واقع راهی برای نادیده گرفتن اهمیت آن وجود ندارد. هر هنرمند مشتاقی باید به ترکیب بندی آثارش توجه زیادی داشته باشد. یک ترکیب بندی خوب ترکیب بندیای است که جزئیات کافی را در خود داشته باشد. اگر عناصر موجود در عکس خیلی کم باشد، اغلب نتیجه خیلی خوب نیست چرا که ماده خام لازم برای رسیدن به یک تفسیر صحیح از عکس را سلب می کند. جزئیات در یک اثر هنری دقیقن مانند مواد اولیه برای آشپزیست. علاوه بر آن جزئیات کم ممکن است تعادل تصویر را برهم بزند.
از سوی دیگر، وجود عناصر خیلی زیاد و نامرتبط با موضوع اصلی در یک عکس هم اغلب گیج کننده میشود. ترکیب بندی خوب از تعادل مناسبی برخوردار است. بهتر است مطمئن شوید که تمام عناصر موجود در تصویر برای ایده یا داستانی که میخواهید بیان کنید ضروری هستند و اگر عناصر اضافهتری هم وجود داشته باشند، خیلی جلب توجه نکنند.
در برخی موارد، خود کلمه ترکیب بندی یا Composition میتوان به عنوان عبارتی برای توصیف یک اثر هنری محسوب شده و یا مترادف آن به کار برده شود. به عنوان مثال، هنگام صحبت در مورد یک اثر هنری در غالب چیدمان( اینستالیشن) یا رقص خاص، ممکن است با این عبارت و اینطور شروع کنیم که «این ترکیب بندی،... ». این عبارت در مورد موسیقی (سازندگان که به عنوان آهنگساز شناخته می شوند) و نقاشی هم کاربرد بسیاری دارد.
کاربرد ترکیب بندی در عکاسی
اکنون که تعریف کلی اصطلاح «ترکیب بندی» را فهمیدیم، درک معنای آن در عکاسی چندان سخت نخواهد بود. به عبارت سادهتر، ترکیب بندی یک تصویر به معنای چیدمان عناصر، درون آن و به گونهای است که با ایده یا هدف اصلی شما از گرفتن آن عکس مطابقت داشته باشد. چیدمان عناصر را می توان با حرکت دادن واقعی اشیا یا سوژه ها انجام داد. یک مثال خوب برای این مورد، عکاسی پرتره یا عکاسی صحنهپردازی شده است.
ولی برعکس ژانرهای قبلی، رسیدن به ترکیب بندی خوب در عکاسی خیابانی که یکی از زیرشاخههای عکاسی مستند به حساب میآید، مستلزم پیشبینی است، در این سبک از عکاسی، عکاس معمولن حق جابجا کردن سوژههایش را ندارد، بلکه باید منتظر بماند تا سوژه ها در مناسبترین موقعیت در کادر قرار بگیرند. راه حل مناسب در اینجا تغییر موقعیت خودتان است درست مانند عکاسی منظره که در این سبک از عکاسی نیز عکاس نمیتواند تغییرات فیزیکی در محل قرار گرفتن سوژههایش در داخل کادر ایجاد کند و بهترین راه برای رسیدن به یک ترکیب بندی مناسب،جابجا شدن خود عکاس یا تغییر فاصله کانونی لنز در زمان گرفتن عکس است.
فرقی ندارد شما با موبایل عکاسی میکنید یا با دوربین، در هر حالت ترکیب بندی راهیست برای هدایت چشم بیننده به سمت مهمترین عناصر کار شما، که گاهی اوقات با یک ترتیب بسیار خاص همراه است. یک ترکیب بندی خوب میتواند از کسل کنندهترین اشیا و سوژهها در ساده ترین محیط یک شاهکار خلق کند. از طرفی، یک ترکیب بندی بد می تواند یک عکس خوب را کاملن خراب کند، حتی اگر سوژه آن عکس بسیار جالب و خاص باشد.
برخلاف خطاهای نورسنجی ساده که حتا اگر در شناخت و استفاده صحیح از نور محیط هم کاملن مسلط باشید ممکن است در کارتان وجود داشته باشد و یا خطاهای رایج در تنظیم وایتبالانس که در مرحله یرایش عکس به خوبی اصلاح میشوند، ترکیب بندی ضعیف چیزی نیست که بتوان آن را در زمان ویرایش عکس بطورکامل تصحیح کرد. کراپ کردن عکس گاهی اوقات میتواند یک تصویر را نجات دهد اما فقط وقتی که بریدن و حذف بخشهای خاصی از تصویر راهحل درستی باشد. به همین دلیل است که قبل از گرفتن یک عکس، فکر کردن به انتخاب ترکیب بندی، مناسب برای آن مرحلهای بسیار مهم است.
این نکته مهم را هم فراموش نکنید که فاصله کانونی، دیافراگم و زاویهای که برای گرفتن عکس انتخاب میکنید نیز بر ترکیب بندی عکستان تأثیر زیادی میگذارد. به عنوان مثال، انتخاب دیافراگم بازتر، پسزمینه یا پیشزمینه را محو میکند و بهطور مؤثری از اهمیت اشیایی که آنجا قرار میگیرند، میکاهد. همچنین اغلب منجر به ایجاد وینیت بیشتر( تیره شدن گوشههای عکس) شده که باعث می شود چشم بیننده برای مدت طولانیتری داخل کادر بماند.
از سوی دیگر، بستن دیافراگم باعث فوکوس بیشتر بر اشیاء می شود که به نوبه خود ممکن است تعادل تصویر را بهتر کند. چطور؟ خوب همانطور که به عنوان مثال در عکاسی مینیمال هم از این تکنیک استفاده میشود، اشیاء "واضحتر" و با فوکوس بیشتر نسبت به یک شی تار توجه بیشتری را از سمت مخاطب جلب میکند، اما نه همیشه!یک عکاس با تجربه از تمام ابزارهای موجود برای رسیدن به نتیجه دلخواه استفاده خواهد کرد. شایان ذکر است که فوکوس زدایی از اشیاء در پیش زمینه یا پس زمینه سهم موثر آنها در ترکیب بندی کلی تصویر را نفی نمی کند. اشکال ساده، تونها، سایهها، هایلایتها، رنگها همه عناصر قوی و موثر در ترکیب بندی هستند.
به تصویر زیر دقت کنید. علیرغم این که بخشی از دیوار که در پیشزمینه نشان داده شده کاملن تار و بدون فوکوس است، اما در عین حال واضحترین قسمت عکس و کاملن هم روشن است. به همین دلیل، خیلی بیشتر از موضوع اصلی (مردی با فنجان چای و هاسکی سیبریاییاش که در سایه ها پنهان شده) توجه ما را به خود جلب می کند. وقتی به عکس نگاه می کنید مستطیل زرد روشن اولین چیزی است که می بینید. یک روش درست برای رفع این مشکل کاهش وضوح و درخشندگی رنگ زرد با استفاده از پنل HSL در نرمافزار لایت روم است (اگرچه من در واقع کنتراست بین دو قسمت عکس را دوست دارم).
اگر در عکاسی مداومت داشته باشید، ترکیب بندی یک تصویر برای شما در نهایت به یک فرآیند بسیار طبیعی و حتا غیر ارادی تبدیل میشود. با تمرین کافی و البته ناگفته نماند که تمرین بسیار زیادی لازم دارد، دیگر حتا به جایگذاری آن عناصر فکر هم نمیکنید و ناخودآگاهِ شما این کار را برای شما انجام خواهد داد. انگشتان شما تنظیمات صحیح نورسنجی و فوکوس را انجام داده و چشم،مغز و ضمیرناخودآگاه شما کادر بندی عکستان را انتخاب میکند. به ترکیب بندی ضعیف که نگاه کنید فوری متوجه میشوید که عکس غیرطبیعی است و یک چیزی در آن کاملن اشتباه به نظر میرسد. هرچه تجربه بیشتری در عکاسی داشته باشید، انتخابهای بهتری خواهید داشت.
بهترین راه برای رشد به عنوان یک عکاس این نیست که در تصمیم گیریهای خود عجله کنید و بی درنگ به ضمیر ناخودآگاه خود اعتماد کنید، بلکه بهترین راه این است که روشهای جدیدی برای ساخت و ترکیب بندی تصاویر خود را بیاموزید. نه اینکه نباید به جسارت خود اعتماد کنید که البته باید هم اینکار را انجام بدهید، اما مطمئن شوید که بخصوص وقتی که در شروع راه هستید به ترکیببندی عکسهایتان فکر کرده و حالتهای مختلفی را امتحان میکنید، از هر سوژهای چند عکس با ترکیب بندیهای مختلف گرفته و در یک فرصت مناسب آنها را با دقت مرور کرده و ترکیببندیهایتان را تجزیه و تحلیل کنید. ببینید چه روشهایی بهترین نتیجه را دارد، سعی کنید دلیل آن را بفهمید و بعد دوباره امتحان کنید.به یاد داشته باشید که در این مسیر میتوانید از کتاب ترکیب بندی در عکاسی نوشته دیوید پرکل کمک بگیرید.
هدف از ترکیب بندی در عکاسی
ممکن است اینگونه فرض شود که یک ترکیب بندی خوب، ترکیب بندیای است که برای چشم بسیار خوشایند باشد و در نتیجه، هدف از ترکیب بندی خوب باید این باشد که سوژه یا ابژه شما را به شیوهای تاثیرگذار و از نظر زیبایی شناختی دلپذیر نشان دهد. اما چنین نظری کمی سطحی نگری است. قرار نیست هر اثر هنری برای بیننده خوشایند یا زیبا باشد. برخی از هنرمندان سعی میکنند ایدههای متفاوت و قویتری را بیان کنند و در این مسیر سوژههای آنها و همچنین انتخاب ترکیببندی به این موضوع کمک میکند.
برای مثال، اگر هنرمندی بخواهد در بیننده احساس ناراحتی یا عصبی شدن ایجاد کند، ترکیب بندی را طوری انتخاب میکند که کمتر «طبیعی» باشد و با این روش، چیزی غیرمنتظره و تکاندهنده ارائه میدهد. نمونه بارز چنین کارهایی عکاسی از جنگ است، که عکاسان اغلب سعی دارند به بیننده نشان دهند که جنگ چقدر وحشتناک و مخرب است. از طرفی هم، یک هنرمند ممکن است قربانیان جنگ را به شیوهای بسیار تملق آمیز و به طرز نگران کنندهای زیبا به تصویر بکشد. او با این کار بر ماهیت زشت جنگ به شکلی طعنه آمیز تاکید میکند. بنابراین در نهایت هدف از یک ترکیب بندی خوب کمک به بیان ایده هنرمند با ابزارهای لازم است.
اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد میکنیم مقاله درباره رابرت کاپا و عکسهایش را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید تا با بررسی موردی تکنیکهای ترکیب بندی در عکسهای یکی از مشهورترین عکاسان تاریخ آشنا شوید.