«هنر قرار نیست نسخه دوم جهانِ واقعی باشد، از آن خراب‌شده همان یک نسخه بس است. »
درباره ویرجینیا وولف و آثارش

ما در مدرسه آرتسنس تلاش می‌کنیم تا نگاهی اجمالی به آثار و دستاوردهای نویسندگان‌ِ بزرگ انداخته و تاثیر آن‌ها بر زمینه‌های مختلف ادبی و هنری را مورد بررسی قرار دهیم. همچنین قصد داریم در خلال ِ بررسی زندگی شخصی و شرایط خلقِ آثارشان، به تحلیل روحیات و منش شخصی آنان پرداخته و از این طریق نگاهی جامع‌تر بر تاثیر آن‌ها در جریان‌های اصلی هنر و ادبیات داشته باشیم. در کنار خواندن این مطلب پیشنهاد می‌کنیم مقاله درباره نمایشنامه هزار و یکم را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.
 

ویرجینیا وولف

تحقیق و گردآوری از مرمر قدکچی هنرجوی مدرسه آرتسنس
بیست و هشتم مارس ۱۹۴۱، ویرجینیا وولف، در حالی که تنها ۵۹ سال از زندگی‌اش سپري شده بود،  پس از نوشتن نامه‌ای به لئونارد وولف (همسرش) اورکُت‌اش را پوشید و خانه را به قصد رودخانه‌ اووز ترک کرد، باران بهاری آب رودخانه را بالا آورده بود، با هر گامی که برمی‌داشت، از زندگی دورتر و به آغوش مرگ نزدیک‌تر می‌شد.
در حالی که جیب‌های اورکت‌اش را از سنگ پر کرده بود خودش را  به جریان آب سرد و خروشان رودخانه اووز سپرد. آن‌چه او را در این تصمیم مصمم ساخت، افسردگی و ترس  او از دیوانگی بود، ترسی که هرگز نتوانست بر آن غلبه کند.
پیکرش را سه هفته بعد در جایی که رودخانه به دریا می‌پیوست پیدا کردند . 
مرگ، ویرجینیا وولف را در تمام طول زندگی‌اش به سوی خود فرا می‌خواند و گویی بخش مهمی از زندگی او بود. او در عمر تقریبن کوتاه خود، چند بحران روانی را پشت سر گذاشت که دست کم به سه بار تلاش برای خودکشی انجامید. در آخرین نامه به همسرش، او از «خوشبختی کاملی» یاد کرده بود که همسرش برای او فراهم کرد و خطاب به او نوشت : «هیچ‌کس نمی‌توانست کاری بیش از آنچه تو کرده‌ای برای من بکند.»
او در ۲۵ ژانویه‌ی ۱۸۸۲ در لندن به دنیا آمد. پدرش لزلی استیون نویسنده و کوهنوردی مشهور و مادرش نیز یک مدل معروف بود. ویرجینیا برخلاف برادرانشان به مدرسه فرستاده نشد، او اوقات زیادی را در کتابخانه پدر می‌گذراند و  اگر فرصتی دست می‌داد پدرش به آموزش او می‌پرداخت و او را تشویق می‌کرد تا در باب ِ معنای واقعی آنچه خوانده، حقیقت را بیان کند.
از دست دادنِ نابهنگام مادرش در ۱۳ سالگی، مرگ ناگهانی خواهر ناتنی‌اش، سرطان بدخیم پدر،  مزاحمت‌های جنسی نابرادری‌اش و در مجموع، فضای عاطفی اضطراب آور خانوادگی باعث شد که به فروپاشی روانی برسد.
ویرجینیا در سال ۱۹۱۱ با لئونارد وولف ازدواج کرد و به همراه همسرش در زیرزمین خانه، دستگاه چاپی مستقر کردند تا انتشارات هوگارت را تاسیس کنند.

اتاق جیکوب اثر ویرجینیا وولف

 او اولین رمانش را با نام «سفر خارج»، به سال 1915 منتشر کرد و اثر برجسته‌ بعدی او، «اتاق جیکوب» نام گرفت. کتاب، داستانِ یک زندگی است منتها هیچ قصه‌ ساده‌ای به معنای آن‌ که وقایعی پشت سر هم رخ دهند در آن وجود ندارد و را‌وی مونث داستان تقریبن هیچگاه نمی‌تواند هویت شخصیت مرد داستان را به تمامی درک کند. او از بیرون به مردانگی‌ای می‌نگرد که برای همیشه دور از دسترس‌اش می‌ماند. اما کم‌کم در‌می‌یابیم که این بیرون ماندن از خیلی جهات در واقع موضوع اصلی کتاب است. «اتاق جیکوب» گامی بلند بود تا وولف به نویسنده‌ای سورئال بدل شود.

خانم دلوی اثر ویرجینیا وولف

در سال ۱۹۲۴ کتاب بعدی‌اش، یعنی «خانم دالووی» به اتمام رسید. در این اثر او از تکنیک‌های کاملن متفاوت با اتاق جیکوب استفاده می‌کند.
در اینجا به جای مواجه شدن از بیرون، با لحظاتی گذرا از یک زندگی با سلسله‌ای از صداهای درونی به هم پیوسته‌ای روبرو هستیم که به توصیف رویدادهای یک روز خاص می‌پردازند، که در آن گذر زمان به وسیله ساعت‌هایی دیواری نشان داده می‌شود که رأس هر ساعت به صدا در می‌آیند. در واقع داستان خانم دلووی، رمان لحظه‌هاست، لحظه‌هایی روشن و درخشان که به‌ روزی در ۱۹۲۳ تعلق دارند.

 

به سوی فانوس دریایی اثر ویرجینیا وولف

در سال ۱۹۲۷ وولف داستان « به سوی فانوس دریایی» را با هدف به تصویرکشیدن شخصیت پدر و مادر و دوران کودکی‌اش منتشر می‌کند. در این اثر او از جریان سیال ذهن برای القا خصوصیات شخصیت‌هایش استفاده می‌کند، خواننده هم می‌بیند که شخصیت‌ها در زندگی بیرونی خود به کارهای روزانه‌اشان می‌پردازند و هم توامان، می‌شنود که در فکرشان چه می‌گذرد. پس از این نام ویرجینیا وولف به خاطر استفاده از جریان سیال ذهن، در کنار نویسندگانی چون جویس، ریچاردسون و پروست قرار گرفت. 
 
 
 
ما در مدرسه آرتسنس تلاش می‌کنیم تا نگاهی اجمالی به آثار و دستاوردهای نویسندگان‌ِ بزرگ انداخته و تاثیر آن‌ها بر زمینه‌های مختلف ادبی و هنری را مورد بررسی قرار دهیم. همچنین قصد داریم در خلال ِ بررسی زندگی شخصی و شرایط خلقِ آثارشان، به تحلیل روحیات و منش شخصی آنان پرداخته و از این طریق نگاهی جامع‌تر بر تاثیر آن‌ها در جریان‌های اصلی هنر و ادبیات داشته باشیم.
 
 

اتاقی از آن خود اثر ویرجینیا وولف

بهترین اثر غیرداستانی ویرجینیا وولف کتاب «اتاقی از آن خود» بود که هنوز هم متن فمینیستی برجسته‌ای به شمار می‌آید. در این اثر، وولف به مشکلات زنی می‌پردازد که برای نویسنده شدن با آن‌ها روبروست. معضلاتی که سبب شده زنان نتوانند همانند مردان افکارشان را به خوبی بیان کنند و قادر نباشند تا در سنت ادبی‌ای که غالبن مردان آن را تعریف کرده‌ و شکل داده‌اند، جایگاه شایسته‌ِ خود را به دست آورند.

موج ها اثر ویرجینیا وولف

او با نوشتن کتاب «موج‌ها»، به عالم داستان‌نویسی بازمی‌گردد و شیوه‌ جریان سیال ذهن را به قلمروهای جدیدی می‌برد. این اثر شامل تک‌گویی‌های درونی شش شخصیت است که از کودکی به کهنسالی می‌رسند و در این میان درگیر رخداد‌هایی می‌شوند. شخصیت هفتمی هم هست که هرگز به ذهن او راه نمی‌یابیم. او فقط در ذهن دیگران دیده می‌شود و جزیی از احساسات و رویاهای آنان است. مرگ زود هنگام این شخصیت، سبب می‌شود که موضوع ترس‌ها و نگرانی‌های آنان باشد.
وولف در سال ۱۹۳۷ نگارش اثر جدیدی را آغاز کرد به نام «سال‌ها». این بار هدف او آن بود که به جای اثری شاعرانه اثری واقع‌گرایانه خلق کند، شاید به دلیل آنکه در دهه چهارم زندگی‌اش به سر می‌برد و تمایلات شاعرانه‌اش فروکش کرده بود، دلیل دیگر هم شاید بتوان جو سیاسی‌ای دانست که رو به وخامت می‌گذاشت. آلمان هیتلری به تهدیدی برای کل اروپا تبدیل شده بود و جنگ جهانی دوم آغاز شده بود در ۱۹۴۰ نازی‌ها به فرانسه حمله کردند و به سرعت آن را به تصرف خود درآوردند. حمله به انگلستان قریب‌الوقوع بود. بمباران لندن شروع شد و خانه‌ ویرجینیا و همسرش مورد اصابت بمب قرار گرفت. آن‌ها به خانه دیگرشان در رادول در کنت رفتند که فاصله‌ اندکی با دریا داشت. آن سوی آب آلمان‌ها داشتند برای حمله آماده می‌شدند سیاست نازی‌ها درباره‌ یهودیان کاملن روشن بود و ویرجینیا در مورد سرنوشت لئونارد، که همیشه در سختی‌ها تنها حامی‌اش بود، نگرانی روزافزونی داشت. همچنین می‌دانست که رفتار نازی‌ها با بیماران روانی چگونه ‌است. اگر حمله‌ قریب‌الوقوع صورت می‌گرفت، ممکن بود ویرجینیا و همسرش سر از اردوگاه‌های کار اجباری درآورند.

 

ویرجینیا وولف

 

ویرجینیا برای رهایی از کابوس‌های ذهنی‌اش نگارش رمان جدیدی به نام « میان پرده» را آغاز کرد و پس از اتمام این اثر، دیگر چیزی باقی نمانده بود که توجه او را از مرگ منحرف کند؛ خسته و رنجور از زندگی پرتلاطم و رویدادهای جنگ جهانی دوم تصمیم گرفت به زندگی خود خاتمه دهد.

 

اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد می‌کنیم مقاله درباره رومن گاری و آثارش را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.

 
 
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید