الیوت ارویت Elliot Erwit در ماه جولای سال 1928 میلادی، از پدر و مادری روسی در شهر پاریس دیده به دنیا آمد و سالهای کودکی خود را در فرانسه و ایتالیا گذراند.
در سال 1939 با خانواده خود به آمریکا مهاجرت کرد. در کالج شهری لسآنجلس تحصیلات خود را به پایان رساند و در زمان جنگ جهانی دوم در یک لابراتوار عکاسی مشغول به کار شد و اینگونه به دنیای عکاسی قدم گذاشت.
در عکسهای برگزیده الویت ارویت که در سال ۲۰۱۱ میلادی دوباره به نمایش درآمدند و میان عکسهایی که وی بصورت
مستند از زندگیهای روزمره و به عبارتی لحظات روزمره زندگی به ثبت رسانده است، عکسی دیده میشود که در سال ۱۹۶۳ میلادی در شهر پاسادنای کالیفرنیا چهار زن را به تصویر میکشد.
در نگاه اول در این تصویر که احتمالن در محدودهای نمایشگاهی ثبت شده است، نوشته «محوطه افراد گمشده» روی حصار به چشم میخورد؛ نوشتهای که در حالت متداول انتظار میرود راهنما و کمکی برای یافتن اعضای گمشده یک خانواده یا یک جمع دوستانه در این محدوده باشد.
اما آنچه که این عکس را همچون اکثر آثار ارویت با پارادوکسی شوخطبعانه از آنچه که در ظاهر نشان میدهد فراتر میبرد، سوژههای این عکس و حالت آنها میباشد که هر یک به گونهای متفاوت پیرامون یک نیمکت در محوطه جمع شده و چشم به راهند!
آیا به راستی زنهای بالغ درون تصویر از موقعیت مکانی خود آگاه نیستند و گم شدهاند؟!
هر یک از زنهای ثبت شده در این تصویر، جهتی متفاوت و خاص را با نگاه دنبال میکنند و شاید برای اینکه هر یک مسیر خود را پیشبینی کردهاند و ميدانند میخواهند چگونه دیده و البته پیدا شوند! در این بین، زنی که در مرکز تصویر روی نیمکت نشسته، با حالتی مطمئن و استوارتر، گویی با هدف دیگری در این محوطه آمده است؛ مثل آنکه صرفن بخواهد بر تن کودک خود لباسی گرمتر بپوشاند و کمی استراحت کند. زن سمت راست او، با حالتی ایستاده روی نیمکت و با شانههایی متمایل به پایین و دستهایی که شاید از سرما و شاید هم از سر بیقراری در هم گره خوردهاند، به سمت چپ خود نگاه می کند گویی زمان سرآمدنِ این انتظار را کوتاهتر یافته است؛ اما زنی که در سمت چپ تصویر قرار گرفته، در همان حالت ایستاده و دستان گرهخورده با وجود آنکه مصممتر و قویتر به نظرمیآید، اما با نگاهی به افق دورتر، گویی هدفش را دست نیافتنی دیده است؛ به طوری که گوشه افتادهی لبهایش می تواند حکایت از ناامیدیِ او برای سررسیدن زمان انتظار، یافتن و یافته شدن باشد. در این میان، زنی که پشت به دوربین در کادرِ تصویر قرار گرفته است، با دستانی که به نظر میرسد در جیب پالتویش فرو برده، آسودهتر مینماید؛ انگار میداند حتی شده آنسوی حصار محوطه و در میان افرادی که با او از حیث گمشدن هم دغدغه نیستند، مسیر خود را خواهد یافت. آیا این زنها مادرانی هستند که به جای فرزندان گمشدهی خود ـ که احتمالن زمان ثبت عکس در گوشهای دیگر از محدوده سرگرم بازیاند ـ در این محوطه سرگردان و منتظر هستند و یا ارویت در این عکسِ به ظاهر ساده افرادی را به تصویر کشیده است که امید دارند در محدودهی خیال و واقعیتِ زندگیِ خود پیدا شوند؟ تصور کنید اگر محوطه افراد گمشده هنوز هم در همه جای دنیا وجود داشت، چند نفر از ما، این روزها خود را در آن گمشده میپنداشتیم؟
اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد میکنیم مقاله تصویرگر قدیسین را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.