در مجموعه «looking back» تبریزیان به سراغ جوانان بیکار یا کسانی که علارغم تحصیلات دانشگاهی نمیتوانند در زمینه تخصص خود شغلی پیدا کنند و برای زنده ماندن مجبورند دست به هرکاری بزنند، رفته است. در این مجموعه افراد انگار به نقطهای نامشخص خیرهاند، نگاه آنها مانند نگاهکردن به خلا است، نگاه به آیندهای نامشخص. او در رابطه با این مجموعه میگوید: « من فکر میکنم این اثر بیانگر کمبودها و مشکلات زنان و مردان و جوانان بیکار است. یک نسل گمشده که نگاهی گیج و به همان اندازه گنگ به مانند صفحهای که به آن نگاه میکنند، دارند. »
تبریزیان میگوید: «من همیشه به تقسیم بندیها و شکافهای اجتماعی به عنوان موضوع کارهایم علاقهمند بودم؛ و این را در مجموعه «Leicestershire» یا مجموعه «Tehran» یا در کارهای مستند اولیهام یا کارهای بعدتر از آنها نیز نشان داده ام» در مجموعه «Leicestershire» که شاید بتوان گفت نزدیکترین کار تبریزیان به مستند است، بریتانیا در چشماندازی خالی از سکنه و فروپاشیده پس از صنعتیشدن به تصویر کشیده شده. کارخانههای قرن نوزدهم که بیش از صدسال قدمت داشتند، نابود شدهاند، پنجرههای خوردشده، ساختمانهای در حال ویرانی، اما مهاجران هنوز در این مکانها زنده هستند. انگار تبریزیان توانایی این را داشته که ساختمانها و سایر اشیا بیجان را به زبان بیاورد. او در مورد این مجموعه میگوید: « این پروژه را به عنوان تلاش برای مستندسازی تاریخی و ادای احترام به شهروندان فراموششدهای که به ساخت شهرهای بزرگ صنعتی کمک کردند، آغاز کردم.» چشم انداز عکسهای این مجموعه یادآور رهاشدگی است، این تصاویر گویای وضعیت تبعید شدگان در داخل است و شاید هم این عکسها نشاندهنده یک دوره زمانی باشد.
تبریزیان در مورد رویکردش در عکاسی میگوید: « قبل از سال 2005، من بازیگران و نابازیگران را درکنارهم استفاده میکردم ولی بعد ازآن به این نتیجه رسیدم یا شاید هم احساس کردم که افراد واقعی در پروژهای که مربوط به خودشان است مهم هستند، تصور میکنم این کار نوعی مستند هنری یا « rejection» است.»
تبریزیان در پروژه «Another Country» بر جامعه مسلمان شیعه و سنی که خارج از خاورمیانه و در شهر لندن زندگی می¬کنند، تمرکز کرده است. او میگوید: «آنها در این مکان تحت نظارت زندگی میکنند و مورد آزار و اذیت مداوم قرار میگیرند و به افراد خارجی اعتماد ندارند. بچهها بازی نمیکردند، آنها گمگشته و حیران نمیدانستند چه کاری انجام دهند.» این پروژه به ایدههای جابهجایی فرهنگی و سیاسی پرداخته است. تبریزیان این مجموعه را بهگونهای عکاسی کرده که انگار واقعن در کشور دیگری انجام شده نه در قلب شهر لندن. مرز غرب و شرق قابل تشخیص نیست. وی در رابطه با عنوان پروژه اینطور بیان میکند: « عنوان این مجموعه به عنوان کشور دیگر، به معنای مکان دیگر نیست، بلکه یک فرهنگ در داخل کشور است.»
برخلاف آثار
پویان طباطبایی که همگی در ژانر کلاسیک عکاسی خبری قرار میگیرند، میتوان گفت تبریزیان درک سنتی این رسانه را به چالش کشیده است و میخواهد ابعاد سیاسی، اجتماعی و روانشناختی موجود را کشف کند، او در عکسهایش روابط اجتماعی افراد، انزوای فراگیر، بیگانگی با دیگران، احساس ناامیدی، بیتفاوتی یا تطابق با وضعیت موجود سیاسی و اقتصادی را به تصویر میکشد. خودش دراین رابطه میگوید: « ما در جهانی زندگی میکنیم که توزیع قدرت در آن پراکنده و نامناسب است، و همه ما در این اتفاق دخیل هستیم.»
او نمیخواهد از تجربه شرقیاش دنیایی دروغین برای کسی بسازد. برخلاف بسیاری از عکاسان او در قالب تعریف شده غرب برای عکاسی قرار نگرفته است: « هنگامی که در تهران بودم، از افراد فقیر جنوب تهران عکاسی میکردم، بعد فکر کردم که این تصاویر در درک موضوع یا شرایط آنها به ما کمکی نمیکند. عکاسی به صورت جدا از جغرافیا قابل فهم نیست؛ موقعیت مکانی عکس در ارتباط با سایر جنبههای فرهنگی آن میتواند بسیار تاثیرگذار باشد.» در پروژه « Tehran» او به سراغ یک چشمانداز تازه ساخته شده رفت که علیرغم منظره شهری در پس زمینه، به نظر میرسد در ناکجاآباد است، انگار پیشرفت متوقف شده و به جایی نمیرود. حاضران در عکس از افرادی با مشاغل کم درآمد هستند و عکس در زمان تحریمهای اقتصادی و تهدیدهای سیاسی نظامی آمریکا گرفتهشده و بیانگر این واقعیت است که در صورت ادامه تحریمها، این افراد بیشتر از قبل در انزوا و فشار زندگی میکنند.
اگر عکاسی خیابانی را با مفهوم شانس و لحظه قطعی، بخشی از زمان و مکانی بدانیم که از طریق ویزور دوربین انتخاب شده و با کلیک شاتر بوجود آمده است، عکس های تبریزیان را می توان جایی بین صحنهپردازی و مستند دانست، صحنه هایی تقریبن واقعی که واقعیت، فضا و ساکنان آن را به یک بستر عمیق احساسی سوق می دهد. او نقش های اجتماعی افراد را کاوش می کند و با نمایش آن برداشتهای ما از جهان را به چالش میکشد. تبریزیان به عنوان یک معلم، آموزش تفکر انتقادی را بسیار مهم و تاثیرگذار میداند. سوژههای او از طبقات دیدهنشده اجتماع هستند و به شخصه روی داستانهای کوچک روزانه که تمثیلی به مسائل بزرگتر دارند، تمرکز میکند.
کارهایش نقدی بر زندگی خالی زنان و مردانی است که تحت تاثیر اقتضائات سرمایه داری جهان، رو به نابودی است. آثار وی بدون جهتگیری نسبت به زنانگی و جنسیت است. تبریزیان در مورد زن بودنش می گوید: «دوست دارم فکر کنم کارهای من بدون توجه به جنسیت من، با شایستگی های خودشان ارزیابی می شوند.» او به عکاسان جوان توصیه می کند: «به چشمان خود باور داشته باشید.».
آخرین کار تبریزیان به نام «The Far mountains» فیلمی بلند در مورد پسربچهای 12 ساله است که در یکی از شهرهای کوچک ایران زندگی میکند و از پرندهای زخمی مراقبت میکند، او آن پرنده را از دست میدهد و حالا میخواهد بدون توجه به عواقبش انتقام بگیرد.
اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد میکنیم مقاله درباره گرگوری کرودسون و آثارش را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.