درباره Performance art

 
هنر پرفورمنس
 
گردآوری و تالیف از الهام نوری هنرجوی مدرسه آرتسنس 
پرفورمنس «Performance» در لغت به معنای اجراست، اما هنر پرفورمنس، ذات هر اجرایی است که بر انسان متکی باشد. «پرفورمنس آرت»، هنری ترکیبیست که از ترکیب هنرهای متفاوت مثل نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی، تئاتر، رقص، ویدئو فیلم و عناصری که در آن‌ها موجود است، بهره می‌برد. خاستگاه نظری پرفورمنس، گونه‌ای از نمایش به نام «Happening» است که آن را در فارسی «اتفاقهای دیدنی» ترجمه کرده‌اند. 
«آنتونی هابر» از محققین در زمینه تئوری‌های پرفورمنس معتقد است که ویژگی‌های اصلی پرفورمنس عبارتند از: سکون، تکرار، عدم‌تداوم و غافلگیری. بقیه عناصرش مثل زبان، محل اجرا، چگونگی بازیگری و میزان حضور و... مسایل جانبی و ثانویه هستند. 

 

 

هنر پرفورمنس

 
پایه اولیه پرفورمنس هنرهای تجسمی بوده؛ یعنی این هنر از نقاشی و مجسمه‌سازی شروع شده‌است، بدین‌گونه که در دهه 1970هنرمندانی که در هنرهای تجسمی فعالیت می‌کردند، معتقد بودند که هنرشان وسیله‌ای تجاری شده و این تفکر شروع یک تحرک اجتماعی بود. بدین صورت که هنرمندان تصمیم گرفتند کاری کنند تا هنرشان در راستای عرضه تجاری نباشد. در نتیجه پرفورمنس از اینجا شروع شد که نقاش بوم خود کنار گذاشت و بدن خود را آغشته به رنگ کرد و روی یک صحنه یا سطح سفید در حالی که عده‌ای تماشایش می‌کردند و موسیقی هم به صورت زنده نواخته‌می‌شد، می‌غلتید و شکلی روی زمین یا صفحه سفید می‌ساخت و اثر هنری خود را عرضه می‌کرد و بعد هم همه‌ را می‌شست و همه‌چیز از بین می‌رفت. مجسمه‌ساز هم برای اینکه مجسمه‌اش تبدیل به یک وسیله تجاری نشود از بدن خود استفاده می‌کرد و به صورت مجسمه در گوشه‌ای و در سکون کامل می‌ایستاد و آدمهایی که از آنجا عبور می‌کردند، توقف کرده و نگاهش می‌کردند و بعضی‌ها هم برایش پول می‌گذاشتند و یا یکی پهلویش می‌ایستاد و موسیقی می‌نواخت و او بعد از چند ساعت از آن سکویی که بر روی آن بوده پایین می‌آمد و تمام می‌شد. هدف تمام این‌ها، خلق اثری بود که قابل فروش و معامله نباشد. 

 

هنر پرفورمنس

 
همانطور که در پرفورمنس‌های فوق‌العاده تچینگ هشیه می‌توانیم ببینیم، «پرفورمنس آرت» از قطعه‌های مجزا و غیرمرتبط به هم تشکیل شده است، در نتیجه پرفورمنس در تقابل با تئاتر قرار می‌گیرد و در بعضی موارد در تضاد کامل است با آنچه که ما به نام تئاتر می‌شناسیم. اجراکنندگان پرفورمنس، معتقد هستند که اصولن بازیگر نیستند، بلکه تنها اجراکنندگان پرفورمنس‌اند. این اعتقاد آن‌ها که ما بازیگر نیستیم و تئاتر بازی نمی‌کنیم آن‌ها را به این سو سوق می دهد که به صورت دیگری عمل کنند و سرانجامش کارهایی انجام می‌شود که در تئاتر، هیچگاه امکان رخ‌دادنش نیست.
مثلاً در گروه «جزیره بزها» در شیکاگو، بازیگر اجازه می‌دهد که در صحنه به او شلیک شود و شلیک هم می‌شود و سپس او را به  CCU می‌رسانند. این نوع کار، چیزی نیست که در تئاتر اتفاق بیفتد و چیزی نیست که بتواند تکرار شود.
نکته دیگر درباره این شیوه، این است که در خیلی موارد، قابل تکرار نیست و اگر هم بخواهد تکرار شود دو یا سه بار بیشتر امکان تکرار ندارد.

 

 

هنر پرفورمنس

 
دومین نکته‌ای که پرفورمنس را در تقابل با تئاتر قرار می‌دهد، این است که پرفورمنس نه تنها نمی‌خواهد روایی باشد، بلکه نمی‌خواهد قصه هم داشته باشد و همانطور که قبلن اشاره شد از اجزایی تشکیل شده که مستقل‌اند و هیچ ارتباطی با هم ندارند.
 
 
Marina Abramovi-Room With the Ocean View
 
 
مارینا آبراموویچ که از هنرمندان پیشگام در این عرصه از هنر معاصر است در یکی از آثارش  به احترام کشته‌شدگان حادثه 11 سپتامبر، اجرای خانه‌ای رو به اقیانوس « The House with the Ocean View» را به روی صحنه برد. او در این اجرا به مدت دوازده روز بدون صحبت‌کردن با کسی یا خوردن چیزی در سه اتاقک قابل رویت در فاصله ۵/۱ متری بالاتر از سطح زمین که تنها به وسیله نردبانی قابل دسترس بود در گالری نیویورک به سر برد. در نردبان به جای پله، کارد سلاخی تعبیه شده بود.
سومین اختلاف این هنر با تئاتر در این است که اجراکنندگان آن تلاش دارند نوعی از پرفورمنس‌آرت را که از شکل اولیه‌اش به‌وجود آمده و هنوز هم عده زیادی به دنبالش هستند، را بسط دهند و آن این است که تماشاگر را به طور کامل در نمایش دخالت بدهند؛ البته نه از نظر عاطفی و احساسی، بلکه به طور عملی او را در اجرا دخیل کنند تا جایی که به قول «ریچارد چکنر»، نتوان تفاوتی بین بازیگر و تماشاگر احساس کرد. این هم چیزی است که در تئاتربه معنای واقعی نه اتفاق می‌افتد و نه می‌تواند به این شکل وجود داشته باشد. این نوع از پرفورمنس‌آرت که ارتباط مستقیمی با مخاطب دارد همانند یک بازی رفت و برگشتی میان مخاطب و اجراگر است و حضور مخاطب در روند اجرای آن می‌تواند بسیار تاثیرگذار باشد. این نوع از پرفورمنس را می‌توان ارتباط متقابل کار هنری و مخاطب، یا به عبارت دیگر در هم تنیدگی بدنی اجراگر با مخاطب یعنی نوع کلاسیکی از هنر تعاملی دانست که می‌توان نام پرفورمنس تعاملی را بر آن نهاد، که بدن در آن نقشی دوسویه، هم به عنوان بیننده، هم به عنوان ابژه‌ای در برابر دید دیگری ایفا می‌کند.

 

 

درباره مارینا آبرامویچ 2

 

هنر تعاملی و به طور خاص پرفورمنس تعاملی رویدادی است که در آن اجراگر و مخاطب در معرض احساسات و حرکات بدن یکدیگر قرار دارند. پرفورمنس تعاملی، همانند آثار هنری دیگر، ابژه‌ای در برابر نظارت و قضاوت نیست. این هنر همانند نقاشی یا مجسمه، محصول تمامیت‌یافته یا رخداد گذشته‌ای نیست که اکنون همانند ابژه‌ای در معرض نگاه مخاطب باشد، بلکه تجربه‌ای زنده و رویدادی در حال و آینده است. حال از آن جهت که لزومن اجراگر و مخاطب در مجاورت و در معرض تجربه هم قرار دارند و آینده از آن جهت که رویدادی غیر قابل پیش‌بینی است. به عبارتی دیگر اجرا‌گر، سرچشمه، پیش‌برنده و تمام‌کننده اجرا نیست و کنش‌های بدنی او مستقل از مخاطب نبوده، بلکه او در معرض نگاه، احساسات، حرکت و به‌طورکلی بدن مخاطب از یک‌سو و بیان و کنش‌های بدنی او از سوی دیگر قرار دارد. مخاطب نه شی بی حس و حرکت است، نه انسانی بی بدن و محدود در فکر و اندیشه، بلکه حضور او نه به واسطه ذهن که به واسطه بدن بوده و تعامل را از این طریق ممکن می‌سازد. 

 

 اثر مارینا آبراموویچ 10

 

مارینا آبرامویچ یکی از مهمترین و برجسته‌ترین هنرمندان سبک پرفرمنس، این هنر را بدین‌گونه تعریف می‌کند: «ساختاری است فیزیکی-روانی که هنرمند در برابر مخاطب وارد آن ساختار می‌شود و از لحظه‌ای که تبادل حسی برقرار می‌شود، هر اتفاقی که در این برهه زمانی-مکانی بیفتد، جزوی از پرفورمنس است.»
یکی از نمونه‌های پرفورمنس تعاملی که در ایران برگزار شد پرفورمنس کُشتزار« The Killing Field » اثر هنرمند امیر موبد است که در 14 آبان 1390 در گالری محسن به اجرا درآمد. در این اجرا مخاطبان در بدو ورود به گالری با یک آمبولانس و چهره موبد که طناب‌ دار بر گردنش آویخته‌شده‌است، روبرو و شوکه می‌شوند و این در حالی است که یک تکه یخ منجمد به رنگ قرمز در زیر پای موبد قرار دارد که آب‌شدن آن یادآور جاری شدن خون از پای او است و دستگاه دمنده‌ای در حال دمیدن باد گرم به سمت قطعه یخ است و در صورت آب شدن یخ، موبد به طناب بر گردنش آویخته می‌شود.
 
پرفورمنس کشتزار 7
 
تعدادی از مخاطبین برای باز کردن طناب از گردن هنرمند به سمت او هجوم می‌آوردند که با واکنش محافظین روبرو می‌شوند، فردی برق را قطع می‌کند تا روند آب‌شدن تکه یخ را متوقف کند، افراد با فریادهای پی‌در‌پی می‌خواهند اجرا را متوقف کنند. وقتی مستاصل می‌شوند، یکی از مخاطبین می‌گوید: « پس برای حفظ جان تو چه باید بکنیم؟»، او به موبد می‌گوید: « با ما حرف بزن». در دقایق پایانی مخاطبی با گریه از موبد می‌خواهد تا اجازه دهد به او کمک کند. سپس صداهایی از جمعیت برمی‌خیزد که «بیایید باهم موبد را از طناب دار پایین آوریم» و پس از آنکه همه حاضرین به سمت او می‌آیند اجرا به پایان می‌رسد. 
 

 

پرفورمنس کشتزار 5

 
اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد می‌کنیم مقاله از بدن گسستگی که درباره پرفورمنسی از مونا هاتوم است را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید. 
 
منابع:
 
1. پرفورمنس آرت چیست_تقابل پرفورمنس آرت و تئاتر _ احمد دامود - نخستین نشست پژوهشی دفتر انتشارات و پژوهش اداره کل نمایش - خرداد 1385
2. بستری برای تحلیل هنر تعاملی با نگاهی به پرفورمنس «کشت‌زار»- صفا سبطی، زهرا رهبری‌نیا - نشریه کیمیای هنر - شماره 19 -  تابستان 1395
 
 
 
 
 
آزاده
۱۴۰۰/۰۷/۲۸
5
0
1

مقاله ی خوبیه ممنون


تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید