وقتی با عکسی از الویت ارویت Elliot Erwit مواجه میشویم ناخودآگاه به فکر فرو میرویم، این
عکسهای مستند برای مخاطب نوعی از شادی یا نوعی از غم به همراه دارد. اما آنچه که قطعیست تجربهای از احساسات است که ما را درگیر میکند به گونهای که تمایل داریم دوباره به آنها بازگشته و اینبار به دقت بیشتری نگاه کنیم.
ارویت نام گذاشتن برای عکسها را کاری بیهوده میپندارد و معتقد است عکس خود میبایست و میتواند بیانکننده و پاسخگو باشد؛ به همین دلیل از عکس مورد بحث صرفن با عنوان مکاناش، یعنی میشیگان یاد شده است، اما شاید بتوان عنوان جنگ و صلح را ایجازی از نگاه انسانی و کنایهآمیز ارویت به معضل اجتماعی آمریکا در قرون متمادی یعنی تبعیض نژادی دانست؛ مسالهای که اوج آن در دهه ۵۰ میلادی به چشم میخورد و آغاز دوره تقلیل آن را میتوان به مرور از دههای ۶۰ و ۷۰ میلادی دانست اما در بطن، معظلی همچنان ادامهدار است.
هرچند که در نگاه نخست، سوژه سیاهپوست عکس در مقابل پسزمینهای نقاشیشده از حضور فعال اجتماعی - اقتصادی قشر سفید پوست جامعه آمریکایی بر نشیمنی پایینتر از سطح نقاشی و به صورت لمداده دیده میشود و این خود تداعیکننده عدم حضور مفید قشر رنگینپوست جامعه تلقی شده و در عین حال میتوان حالت او توام با نگاه مشکوک به دوربین را بیانی از آسودگی نسبی پس از دورهای طولانی کشمکش نژادی حتی برای دستیابی به حقوق اولیه و حضور در عرصههای عمومی جامعه دانست. جامعهای که شاید در زمان ثبت عکس نیز هنوز با کمرنگشدن فشارهای نژادی، او را نپذیرفته کنار او ننشسته و با او ارتباطی برقرار نساخته است مگر همنشینی از نوع انسان با نقاشی دیواری. شاید هم حالت سوژه عکس نه از سر آسودگی هرچند نسبی بلکه از سر انزوا در عرصههای عمومی جامعهای باشد که او را سر در گریبان فرو برده که توان برخواستن ندارد، او رها شده و زمان ثبت عکس، عکاس او را صرفن با بوق معروفش به خود آورده. شاید نگاه مشکوک سوژه نیز به همین سبب باشد احتمالن بتوان هربار با دیدن این عکس عناصرش را به تعبیری متفاوت برداشت کرد و در مرزی از جنگ و صلح، هویتی اجتماعی، آرامش پس از طوفان و یا پیش از آن معلق ماند و هنوز هم معنای حقیقی آن را نیافت.
اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد میکنیم مقاله من هم گمشده بودم که درباره عکس دیگری از الیوت ارویت هست را بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مشاهده کنید.