کریستینا دی میدل Cristina de Middel متولد ۱۹۷۵ عکاس و هنرمند اسپانیایی است که ابتدا فوقلیسانس خود را در رشته
فاینآرت از دانشگاه والنسیا گرفت. وی همچنین دارای مدرک فوقلیسانس عکاسی از دانشگاه اوکلاهما و فوقلیسانس فتوژورنالیسم از دانشگاه پلیتکنیک بارسلونا است که پس از سالها فعالیت و موفقیت در زمینه خبرنگاری، نوع نگاهش را تغییر داده و عکاسی خبری را کنار گذاشته و به این دلیل که این نوع از عکاسی را اشاره مستقیم به موضوع و تحمیل عقیده، آن هم به دستور رسانههای جمعی میدانست، به نوع خلاقانهای از مستندنگاری یعنی تلفیق داستانسرایی و
عکاسی صحنه پردازی شده با
عکاسی مستند روی آورد تا از این طریق بتواند با موشکافی عمیقتر مسائل، مخاطب را تشویق به یافتن راه حل کند.
دی میدل در سال ۲۰۱۲ کتاب عکاسی تحسین شده «Afronauts» را که روایت یک برنامه فضایی شکستخورده در ۱۹۶۰ در زامبیا را بررسی میکند، منتشر کرد. او در این کتاب داستانی متفاوت از آنچه که از افریقا انتظار میرود را بازگویی کرده و همچنین از دیدگاه غیرعلمی و انتظارات سادهانگارانه اما عاشقانه آنها از سفر به فضا گفته است. او کلیشههای تصویری از آفریقا مانند پارچههای لباس و زیور آلات را با انواع مواردی که با سرچ کردن واژه « space» در گوگل پیدا میشود، در هم آمیخت و با استفاده ازطیف رنگی مناسب و همچنین گردکردن گوشههای عکسها حس و حال نوستالژیکی ایجاد و مخاطب را بیشتر به حال و هوای دهه ۶۰ نزدیک کرد. او به این شکل و با انتخاب داستانی مربوط به سالها قبل کاملن در خلاف جهت عکاسی خبری، حرفه پیشین خود، عمل کرد.
برخلاف
کلاژهای ژوان لئونارد که ابتدا در ذهن و تصوراتش ساخته میشود دی میدل برای انتقال بهتر پیام، از داستانهایی از ادبیات و سینما استفاده میکند که تاثیر تاریخی اثبات شدهای دارند و مورد توجه قرار میگیرند. او در مجموعهی «The perfect man » روایتش را با کمک یکی از مشهورترین آثار چارلی چاپلین یعنی «عصر جدید» و همچنین بزرگترین گردهمایی دوستداران چاپلین که در گجرات هند برگزار میشود پیش برده است. دی میدل پس از آن که درباره یکی از بزرگترین گردهماییهای تقلید و بزرگداشت چارلی چاپلین در هند خواند، برای عکاسی به آنجا سفر کرد و به کاوش و روایت شرایط کاری مردان گجرات پرداخت، درواقع او این گردهمایی را بستری برای پرداختن به موضوعات جدیتر یافت. عکسهای این مجموعه سیاه و سفیدند اما در اکثر آنها رنگ پوست مردان به آبی تغییر داده شده است، استفاده از این رنگ علاوه برآن که به کارگران یقه آبی و پوشش اکثر افراد شاغل در کارخانه اشاره دارد، بدلیل آن که در آیین هندو رنگ آبی نشاندهنده بالاترین سطح معنویت و قداست است، میتوان آن را اشارهای به نقش پررنگ و محوری مردان در فرهنگ شرقی و هند دانست. کارهای چاپلین در عین خندهدار بودن و خنداندن، درحال اشاره به موضوع عمیقی است که حتی در لحظاتی مخاطب را غمگین میکند و در نهایت به تفکر وا میدارد و این دلیل اشارهی دی میدل به چاپلین است، او نیز از شوخ طبعی برای انتقاد به آنچه که در جامعه درجریان است بهره میبرد.
وی همانطور که معتقد است « یک حقیقت وجود ندارد و هر شخص حقیقت خود را دارد» میخواهد به عنوان عکاس و کسی که بیشترین و نزدیکترین تعامل با موضوع را دارد، دیدگاه خود را به آنچه که به وسیلهاش جهان را توضیح میدهد –عکسهایش- وارد کند.
از المانهای مشترک در اکثر پروژه های او کنایهآمیز بودن آنهاست. گویی کل دنیا را شوخی نابی میپندارد که باید با آن خندید و اینگونه بر ضربههای زندگی غلبه کرد. او قصد ندارد فریاد نامیدی سر دهد بلکه مردم را بقدری شاد و قوی میخواهد تا بتوانند برای تغییری واقعی بایستند.
اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد میکنیم مقاله در جهانی خیالی که درباره عکسهای آلن لابویل از فرزندانش هست را بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مشاهده کنید.