بسته بندی دروازه پیروزی عنوان تازه ترین اثر هنری معاصر در ابعاد وسیع است که برای شانزده روز از 27 شهریورماه تا 11 مهر امسال در معرض دید عموم قرار گرفت. در این اثر پر حاشیه و جنجالی، دروازهپیروزی که نماد اصلی شهر پاریس تا قبل از ساخت ایفل و یادبود تاریخ فرانسه بود، توسط تیمی و بر اساس طراحیهای کریستو و ژان کلود با 25هزار مترمربع پارچه آنچنان بطور کامل پوشیده شد، که گویی تاریخ پرتلاطمی که بر آن گذشته است را از چشم تمام جهان مخفی میکند. این اثر آرزوی دیرینه این زوج هنرمند بود که بعد از مرگ هردو توسط پسرشان به سرانجام رسید؛ چرا که این دو همواره تاکید داشتند که آثارشان پس از مرگ ادامه یابد.
این زوج بلغاری مراکشی تمام طراحیهای مربوط به بسته بندی دروازه پیروزی را به شکل ماهرانه و مهندسی شدهای انجام داده بودند و حتا فوتومونتاژی ازین اثر در سال 1962 تهیه کرده و کولاژی از آن را 33 سال پیش ساخته بودند اما در زمان حیاتشان فرصت ساخت و اجرای آن در ابعاد واقعی را پیدا نکردند.
کریستو و ژان کلود زوج هنرمندی بودند که از سال 1961 همکاری خود را در تولید آثاری در شاخه لندآرت و هنرِمکان-ویژه (Site-specific art) آغاز کردند و آثاری را در هنرمعاصر جهان خلق کردند که بیش از پیش تعریف هنر را به چالش میکشید. هنرمکان-ویژه به گونهای از اینستالیشن در ابعاد بزرگ اطلاق میشود که در واقع نوعی دستکاری، تداخل یا تغییر در یک مکان وسیع زیست محیطی یا محوطهشهری است.
این زوج کارشان را از اینستالیشنهای پیچیدهدرون گالری آغاز و تا پروژههای بیرونی در ابعاد بزرگ مانند پیچاندن ساختمانهای برجسته و مناظر طبیعی در مقدار زیادی پارچه یا ایجاد سازههای غول پیکر موقتی با بشکههای رنگی نفتی در اقصا نقاط جهان پیش رفتند. آنها بستری برای ساخت اثری فراهم آوردند که بیش از گذشته فضا را برای ساخت معناهایی تازه فراهم میکرد. معنایی که گاه به سیاست طعنه میزند مانند مسدود کردن باریکترین خیابان پاریس با بشکههای نفتی در دهه شصت برای اعتراض به دیوار برلین و گاه با پردهکشیهای غولآسا در درهای در کلرادوی امریکا در دهه هفتاد جلوههای طبیعی را به رخ رانندههای جادهای میکشاند و گاه مانند آثارش در ساخت شناور روی دریاچه ایسنوی ایتالیا یا پنلهای پارچهای متعدد در سنترال پارک نیویورک و پارچهکشی روی آبهای میامی، معضل حفاظت از زیستبومها و تاثیر دخالت بشر در تخریب زیست بومهای طبیعی را متذکر میشدند. کریستو و ژان کلود در آثارشان بر خلق معنای سیال که همانا هدف غایی هنر معاصر بود، تاکید بسیاری داشتند؛ هرمخاطب میتواند تفسیر منحصر بفرد خود را از اثر داشته و هر معنایی درباره آن میتواند مهم و درست باشد.
در آثار این زوج وجوه مشترک فراوانی وجود دارد مانند رنگ و پارچه، اما پارچه پیچی تنها فرمی نبود که کریستو و ژان کلود سراغش میرفتند، آنها به طبیعت چیزی را اضافه میکردند مثل احجام بزرگ و عجیبی که ساختشان مدت زمان زیادی بهطول میانجامید مثل ساختار شناوری که در سال 2018 در دریاچه سرپنتاین لندن با 7500 بشکه رنگ شده خلق کردند یا طرح عظیمی که قرار بود در بیابانهای ابوظبی عربستان با 41 هزار بشکه نفتی ساخته شود و ترکیب نامانوس و خیال انگیزی را به مخاطبین میداد.
آثار هنری کریستو و ژان کلود پا را از مرزهای سنتی نقاشی، مجسمه سازی و معماری فراتر میگذارد و در کمال سادگی فرمی با معنای مینیمالیسم بازی میکند. بازیای که فضا و دگرگونی شهری را نشانه گرفته و آن را از هر سانتیمانتالیسمی خالی میکند.
تازهترین اثر این زوج، پاریس، شهر نور را گویی به خاموشی میرساند. روی نماد تاریخ این کشورغنی از فرهنگ پارچهای میاندازد، بسته بندیاش کرده و به مخاطبش انگار این طور القا میکند که حالا دوباره ببین، "حالا" دوباره نگاه کن، دوباره فکر کن و دوباره زندگی کن. جنس تعامل با آثار همچون شیهای روزمره است. مردم عادی می¬توانند کنار اثر این دو قدم بزنند آن را لمس کنند و یک اثر هنری زنده را در پیرامونشان احساس کنند، تجربهای شگفتانگیز که شاید کمتر در آثار هنری دیگر دیده شود. اتفاقی که تنها در مدتی کوتاه، در وسعتی بزرگ می¬افتد. همچنین اثر تاکیدی دوچندان بر مفهوم آزادی دارد چه در انتخاب مکان که پر از مناقشه و رایزنی درباره چرایی انتخاب این اثر است، چه در زمان فعلی نمایش که در وضعیت کرونایی و پساقرنطینهای هستیم و چه در جهت دستکاری آن میشود بارها له و علیه فرم و محتوایش بحث کرد، اما چیزی که در همه این بحثها می تواند مشترک باشد این موضوع است که هیچکس نمیتواند مالک آثار آنها باشد، حتا خودشان.
آنها پاریس را خاموش میکنند، پاریس انگار در اثرآنها پاریس نیست، همه جهان را یکی میکنند و میشود به آن از نگاه برابری نگاهی انداخت حالا این سوال بیش از همه چیز نمود پیدا میکند که آیا در این پانزده روز دال دروازه پیروزی از زیر پارچه هم همان مدلول یادمان تاریخی فرانسه را نشانمان میدهد یا تنها جسمی بسته بندی شده در میدان شارل دوگل است؟
*عنوان مقاله از اسم تابلوی نقاشی مشهور رنه مگریت "این پیپ نیست" برگرفته شده است.
اگر این مطلب را دوست داشتید پیشنهاد میکنیم مقاله
قدم زدن در جهان موازی را هم بر روی وبسایت مدرسه آرتسنس مطالعه کنید.